حسین کوچولوی من

بدون عنوان

عزیز دلم امسال عید اولین حضور تو کنار من و باباست.امسال عید اومدیم خوزستان،ولی بابا به خاطر زدن گلخونه زودی برگشت و نتونست امسال عید رو کنار ما باشه.جاش سر سفره عید خیلی خالی بود.خودشم از این بابت خیلی ناراحت شد که نتونست پیش ما بمونه. سر سفره عید وقتی سال تحویل شدهمه دست زدندو هورااااااااا کشیدند تو خیلی ترسیدی وپریدی تو بغلم و شروع کردی به گریه کردن چند روز اول عید خوب بودی اما به خاطر دندونات خیلی گریه میکردی گل پسرم امیدوارم سالی سرشار از خوبی و خوشی داشته باشی وزندگی منو بابا رو روز به روز شیرین تر کنی ...
7 فروردين 1392
1